بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان نسب نامه عيسى عليه السلام مسلمانها و مسيحيان هر دو، مى گويند مريم از روح حامل شد، و عيسى بدون پدر بدنيا آمد، ولى در انجيل براى عيسى نسب نامه ذکرمى کنند. در انجيل مى خوانيم: داود و ابراهيم پيغمبر هر دو جد عيسى مسيح هستند، […]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
نسب نامه عيسى عليه السلام
مسلمانها و مسيحيان هر دو، مى گويند مريم از روح حامل شد، و عيسى بدون پدر بدنيا آمد، ولى در انجيل براى عيسى نسب نامه ذکرمى کنند. در انجيل مى خوانيم:
داود و ابراهيم پيغمبر هر دو جد عيسى مسيح هستند، ابراهيم پدر اسحاق، اسحاق پدر يعقوب…. شلمون پدر بوعز ( مادرش راحاب بود)… و داود پدر سليمان بود ( مادر او قبلا زن اوريا بود) …. و متان پدر يعقوب بود، يعقوب پدر يوسف، و يوسف شوهر مريم، و مريم مادر عيسى مسيح بود.
به اين ترتيب افرادى که در بالا نامشان برده شد از ابراهيم تا داود پيغمبر ١٤ نفر بودند و از داود تا زمان تبعيد يهوديها به بابل ١٤ نفر بودند و از زمان تبعيد تا زمان مسيح هم ١٤ نفر بودند.[1]
و در انجيل لوقا زير عنوان: اجداد عيسى مسيح. مى خوانيم:
عيسى تقريبا ٣٠ ساله بود که خدمت خود را شروع کرد، مردم او را پسر يوسف مى دانستند و پدر يوسف هالى بود ( درانجيل متا پدر يوسف ، يعقوب بود و يعقوب پسر متان و او فرزند ايلعاذر و او فرزند ايلهود) و پدر هالى متات بود و پدر متات لاوى و پدر لاوى ملکى بود… و پدر اسحاق ابراهيم… )[2]
خواننده عزيز اگر با دقت بين اين دو نسب نامه در دو انجيل مطابقت فرمايد ، اختلافات و تفاوتهاى زياد بين اين دو نسب نامه پيدا مى کند. گذشته از اين تعداد پدران يوسف نجار تاحضرت ابراهيم عليه السلام در انجيل متا ٤٢ نفر هستند، ولى در انجيل لوقا از يوسف تا حضرت ابراهيم عليه السلام ٥٤ نفر مى شوند. اين در حاليستکه بايد گفت: اگر مسيحيت معتقد است که عيسى پدر ندارد – چنانچه واقعيت هم همين است – پس نسب نامه يوسف را چرا به حضرت عيسى نسبت مى دهند؟ و فرزند بودن عيسى را براى ابراهيم و داود از طريق يوسف اثبات مى کنند؟ و اگر اين نسب نامه مربوط به عيسى است پس بايد او را فرزند يوسف نجار دانست، درين صورت ادعاى يهوديان درست خواهد بود، و نبايد عيسى راکلمة ا… و مولود بدون پدر بگويند.
بلى! بعقيده ما مسلمانها حضرت مريم از نواده گان ابراهيم عليه السلام است، و ازين طريق عيسى (ع) به حضرت ابراهيم (ع) نسبت مى رساند، نه از طريق يوسف نجار که هيچ نسبتى با عيسى ندارد.
چيز ديگريکه به آن بايد توجه کرد اينکه : راحاب يکى از مادر کلانهاى عيسى عليه السلام ، بقول مسيحيان است ، و او زنيست که انجيل او را بدکاره و… مى داند.[3] بنابر اين بايد گفت در نسب عيسى زنان بدکار زناکار وجود دارد و طبيعى است که فرزندان زناکار نسب صالحى و سالمى ندارند.و اين چنين نسب ناسالمى برازنده پيامبران و سفيران الهى نيست.
گذشته ازين انجيل معتقد است که داود پادشاه بني اسرائيل و پيامبر خدا ويکى از اجداد عيسى کليسايى آدم بوالهوس و چشم چرانى بود و مادر سليمان را از راه چشم چرانى تصاحب کرده و در حاليکه شوهر داشته با او زنا نموده و اين زن سليمان را بدنيا آورده است. و ماجرا چنين آغاز ميشود، که :
روزى زن اوريا يکى از سربازان داود، خود را برهنه نمود و مشغول شستشوى تن خود بود و داود از بالاى بام چشمش به اين زد مى افتد و عاشق او ميشود او را بدربار مى خواند و به اين زن تجاوز مى کند، و اين زن در حاليکه شوهرش در جبهه جنگ بود وبراى پيروزى داود مى جنگيد، از زناى داود (نعوذ بالله) بااو حامله مى شود، داود براى پنهان کردن اين رسوائى، په فرمانده جنگ دستور مى دهد که اوريا را در صف مقدم لشکر بگذارد تا کشته شود، فرمانده چنين مى کند و اوريا کشته مى شود، و زن او را داود مى ربايد، در تورات مى خوانيم:
داود پادشاه با بتشبع مرتکب زنا شد، ترتيبى داد تا شوهرش در جنگ کشته شود و سپس او را بزنى گرفت.[4]
خواننده بزرگوار! اگر اين عمل را شخص لا ابالى عادى انجام دهد، شمادرباره او چه قضاوت مى کنيد؟ آيا ميشود اين نسبت را به پيامبرى از پيامبران خداوند که او را خدا خليفه و جانشين در زمين قرار داده است، داد؟ و گذشته ازين به گفته انجيل، حضرت سليمان که پيامبرى از پيامبران اسرائيل است و يکى از اجداد عيسى کليسائى محسوب مى شود از اين زن بدنيا آمده است. آيا اين گونه پدر و مادرى سزاوار پيامبران است؟!!
نیم نگاهی به مسیحیت
نویسنده : احمد على شيخزاده مدرس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] متا/ ١/ ١ – ١٧
[2] لوقا ٣/٢٢-٣٥
[3] نامه يعقوب ٢/٢٥
[4] کتاب سموئيل ١١/١/٧