تبلیغات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  به نام خداوند رحمتگر مهربان تاملاتی بریلدا وآغازانقلاب شتوی البیرونی نوشتۀ گل احمد یما با خواندن این متن از البیرونی که درروزنامه راه مدنیت ویژه شب یلدا نشر شده است:((نام این روز {فردای یلدا}میلاد اکبراست ومقصود ازان ،انقلاب شتوی (زمستانی)است.گویند درین روز،نور از حد زیادت خارج میشود وآدمیان به نشو ونما […]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 به نام خداوند رحمتگر مهربان

تاملاتی بریلدا وآغازانقلاب شتوی البیرونی

نوشتۀ گل احمد یما

با خواندن این متن از البیرونی که درروزنامه راه مدنیت ویژه شب یلدا نشر شده است:((نام این روز {فردای یلدا}میلاد اکبراست ومقصود ازان ،انقلاب شتوی (زمستانی)است.گویند درین روز،نور از حد زیادت خارج میشود وآدمیان به نشو ونما آغاز می کنند وپری ها(دیوها) به ذبول وفنا روی می آورند.)) تاملاتی نمودم تا درین سرما انسانیت نشو ونما کند ودیوها به ذبول وفنا روی آورند.

با تمام شدن طولانیترین شب سال که یلداخوانده میشود؛ به کوتاهترشدن روز هم پایان داده میشود. روز اول زمستان (اول جدی)،طول روز وروشنی ومدت دوام  آفتاب در افق به تناسب روزآخر پاییز–که پایان آن، شب یلدا است–افزونی مییابد.اما درطول زمستان تناسب میان شب وروزهمچنان خبر از طولانی بودن شب وکوتاه بودن روزرا دارد.

بودن بیشتر آفتاب در افق ،پیام آور نور وروشنایی بیشتر است ؛ چون در پاییز روزها رو به کوتاهی است وشبها رو به درازی .مقایسۀ میان تناسب نور وتاریکی وشب وروز ،به دوام سیطرۀ تاریکی بر روشنایی ودوام سیطرۀ شب به روزمی انجامد.اثرات تناسب شب وروز ونور وتاریکی به مظاهر طبیعی خصوصأ جهان نباتات بسیارروشن است.درپاییز فعالیتهای نباتات متناسب به سیطرۀ تاریکی بر روشنایی ،نموآهسته آهسته ازحرکت باز میماند ؛پیری سر میرسد ؛حیات رو به زوال میرود ؛ تا این که زمستان کاملأ نمورا توقف میدهد. زردی رنگ برگها ومتعاقب آن برگریزان درختان خاصۀ فصل خزان است.

جهان وحش ،پرنده گان وخزنده گان نیزمتاثر ازسیطرۀ تاریکی بر روشنایی وزیاد شدن مدت دوام شب بر روز میشوند.با کم شدن مدت دوام آفتاب درافق ،گرما هم کم میشود.نیروی حیاتی نیز رو به کاهش میرود.کم شدن باروری نباتات وحتی توقف آن انعکاس در نوع جستجوی خوراک حیوانات دارد.در ادبیات داستانی ما عکس العمل  چرچرک ومورچه نمونه ونشانۀ دو نوع حیات مدبرانه واحساساتی است در قبال زنده گی طبیعی وتهیه خوراک حیوانات که بسیارشهرت دارد.مورچه بر تحولات حیات طبیعی با پیش اندیشی وتدبیر برخورد می کند ومیداند که فصل خزان هوشداری است به آمدن فصل زمستان .باید برای هردوفصل ، در فصل باروری وفراوانی آماده گی گرفت.در حالی که چرچرک فقط در حال واحساسات خود غرق است وبا دیدن گل وسبزه وطراوت وتازه گی گلستان وبستان به وجد می آیدوبه زنده گی وادامه آن وسختیهایی که در زمان تنگدستی ومحرومیت خزان وزمستان درزمینه خوراک دست میدهد اصلأ متوجه نیست.

جستجوی غذا در خزان وزمستان یک مشکل حیوانات در مجموع است.این جستجو به حرکات وصدای حیوانات اثرمستقیم می کند.درادبیات وشعر بارها آمده است که نبود گل به طرز خواندن بلبل اثر می گذارد.آوازبلبل غم انگیز میشود.همچنان عکس العمل غزیزی حیوانات درمقابل تشنگی وگرسنگی همانند نیاز به احساسات جفت گیری سروصدا های شبانگاهان  وسحرگاهان وچاشتگاهان را همانند پاییز غم انگیزتر میسازد.حرکات آنهارارنگ پاییزی میدهد.درهر کدام از حیوانات به شمول پرنده گان وچرنده گان وخزنده گان وذومعیشتین که ببینی درآواز وحرکت آنها خزان یا سیطرۀ تاریکی بر روشنایی به مشاهده میرسد.در محیط زیست شان درجنگل وباغ وبستان وگلستان ودر میان سبزه وگل میبینند که هربخش به سوی پژمرده شدن میروند؛ودر فضا مشاهده مینمایند که هرروز درافق ان روشنی که نشانۀ حیات وحرکت است ؛نسبت به تاریکی کاهش حس میشود؛پس زمان بی حرکتی وخواب زیاد میشود.

میوه ودانه وخوراک حیوانات ودر مجموع زنده جانهاکه متناسب با حیات آنها با محیط زیست واکو سیستم وچرخۀ حیات ،آب ،خاک وهوا وابسته است رنگ دگر می گیرد.خزانیه ها درادبیات معمولأ  به رنگ وبوی وباد وصدای خش خش برگها وبرگریزان پرداخته اند ودر همه جا غم انگیزی ناشی از تسلط تاریکی بر روشنایی وپیامدهای آن در مظاهر گوناگون طبیعی دیده میشود.این تسلط تاریکی در شب یلدا به اوج خود میرسد وچنان که پایان هر تاریکی روشنایی ویلدا پایان خزان یا پایان حرکت سلطه جویانۀ تاریکی برروشنایی است ؛زیرا مدت بودن آفتاب در افق کم میشود ونور وروشنایی کمتر .

اما درروز اول جدی یا فردای یلدا ،مدت دوام روز افزون میشود .این امربه مدت دوام نوروروشنایی  آفتاب می انجامد.روز اول جدی روز اول زمستان یا به تعبیر البیرونی آغاز انقلاب شتوی یا زمستانی است.در زمستان اگر به سلطۀ تاریکی بر روشنایی که خصلت خزان بود؛پایان داده میشود؛دوری یک  نیم کرۀ زمین از آفتاب  ، دران نیم کره ،خبر از فزونی برودت وسردی که خصلت زمستان است؛میدهد.یعنی انقلاب زمستانی آغاز میشود ؛چنانچه در حال حاضر ما به سوی سرما وبرفباری میرویم ؛اما در آسترالیا واوقیانوسیه به سوی انقلاب تابستانی وگرما میروند.

زمستان وشتا غم انگیزی خزان را ندارد ،اما سردی وبرودت همه چیز را زیراثر خود قرار میدهد.طبیعت ازفعالیت می افتد وبخشی ازان در زمستان به خواب میرود.سرما زیاد است وبه انرژی وگرما ضرورت احساس میشود.خوراک وپوشاک وخانۀ گرم ووسایل راحتی که بتوان با سرما ومحرومیتها وتنگدستیها ی ناشی از بیکاری وعسرت وبیماری کرونا وغیر کرونا  مبارزه کرد؛نیازاست.

در چنین حال جهان انسانها وجامعه وفرهنگ وسیاست مطرح میگردد که در انقلاب زمستانی باید دربرابر ناداری وفقر احساس مسوولیت کرد .اگر از تهدیدات بی امنی وجنگ وفساد وبیعدالتی  وسرمای شدید درروستا ها بگذریم باید آن کودکی را به یاد آورد که نزدیک ما در خیمه ها در کنار مادر مریض وپدر بیکارش نمیداند با سرما وگرسنگی وبی برقی چه کارکند؟ واقعأ انسانیت با دستگیری بینوایان نشو ونما می کند واگر چنین شود دیو صفتی فنا میشود!

 

    ټیګونه:
له ملگرو سره یي شریک کړئ.
×
  • ستاسې رالېږل شوې لیدلوری به د اندیال وېبپاڼې تر تایید روسته خپرېږي.
  • هغه پېغامونه نه خپرېږي، چې منځپانګه یې تورونه او کنځل وي.
  • هڅه وکړئ، په پښتو پېغامونه راواستوئ.
  • ددې مطلب په اړه خپل لیدلوری نشئ لیکلی!