بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ تفکر و نظم در نظام آفرينش در مطالب گذشته صحبت از نفس تفکر و اهميت آن در وجود انسان مورد بحث و بررسي ما بود به اين اميد که خوانندگان عزيز استفاده نموده و رضاي الهي را در پي داشته باشد انشا الله. اما در بحث تفکر و نظم در نظام […]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
تفکر و نظم در نظام آفرينش
در مطالب گذشته صحبت از نفس تفکر و اهميت آن در وجود انسان مورد بحث و بررسي ما بود به اين اميد که خوانندگان عزيز استفاده نموده و رضاي الهي را در پي داشته باشد انشا الله.
اما در بحث تفکر و نظم در نظام آفرينش مطلب ظريف و قابل توجه نهفته است که زيراً به آن اشاره مينمايم.
يکي از واقعيتهاي قابل توجه اين است که نظام خلقت و آفرينش داراي نظم منحصر به خودش ميباشد هر چند از نظر ابتدائي و سطحي قابل درک و لمس نمي باشد اما با کمي تامل و دقت روشن ميگردد که هيچ ذرهاي در نظام هستي بدون نظم نبوده و هيچ نظمي در برنامههاي انساني و اجتماعي بدون تفکر نمي باشد.
” برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفتريست معرفت کردگار “
اگر چه هدف از شاعر شیرين کلام و خوش گفتار حضرت سعدي رحمت الله عليه در اين شعر پي بردن از نظم به ناظم است اما هدف من از اين بحث زاويه ديگري از تفکر است و آن اينکه چه ميکانيزم نهفته در تفکر انساني بکار رفته است که در نهايت امر به تائيد نظم در نظام آفرينش ميانجامد و چرا اين گونه است که اکثر متفکران عالم بشري اعم از زميني، هوائي، دريائي، مادي و الهي در بينهايت به اين امر توحيدي معترف شده و اقرار ميدارند که وجود و تداوم نظم دقيق و حساب شده در زمين، هوا و دريا همه و همه نشاننده ناظم قدرتمند و تواناست و بالاترازآن، ظرافت و زيبائي نهفته در آن را اعتراف نموده و معتقد میشوندبه توحید و نظام توحیدی در حالیکه فطرت عامه مردم جز این نبوده ونیست!
اما آنچه از آيات الهي بر ميآيد اين است که خلقت و نظم آفرينش ناشي از فرمان و اراده الهي است که فقط در يد اوست و هيچ اشاره اينکه نظم، مقرارات و ساير شاخصههاي مربوط به نظم در نظام آفرينش زائيده و مولود یک تفکر و يا امثال شبيه تفکر باشد نيست بلکه از قدرت مطلقه الهي است زيرا چگونگي درک آن بصورت دقيق از توان تفکر ساخته نيست و نخواهد بود.
اما در رابطه با انسان، تمام فعل و انفعالات منجمله نظم و مقررات برنامههاي اجتماعي و غيره مستلزم تفکريست که خداوند براي انسان عنايت نموده است. به عبارت ديگر ترکيب ميکانيزم تفکر در وجود انسان طوري عنايت شده است که هم به نظم در نظام آفرينش پي برده و معترف ميشود و هم خود ناظم برنامههاي اجتماعي و غيره ميگردد زيرا خود جزئي از آفرينش منظم در نظام هستي ميباشد.
بدون شک که دستيابي انسان به اين امر بديهي و طبيعي بدون تفکر ممکن و ميسر نمي گردد.
تامل در زيبائي و ظرافتهاي عنايت شده الهي در وجود انسان از همين جاست که چگونه شکل ميگيرد و با چه ميکانيزم تمثيل کننده کارهاي خدائي در زمين ميشوند. بالاتر نتائج حاصله از عملکرد صحيح انسانها و هماهنگي آنها با اصول و مباني آفرينش هستي است که في مابين خدا و بنده خدا همواره و هميشه و در هر حال برقرار است.
زيرا بر قراری رابطه انسان با خدا قبل از هر چيز يک رابطه مستقيم و بدون واسطه ميباشد که همواره ممکن و ميسر است و اين خود بزرگترين عنايت الهی است که برای همه انسانها ارزانی شده است که هر گاه و هر وقت اراده کنند که از خدا بخواهند بدون هيچ مشکلی بتوانند و خداوند چه زيبا ميفر مايد که «بخواهيد تا استجابت کنم شمارا» چگونگی و ميکانيزم رابطه و بر قراری آن بستگی به ميزان تفکر، اخلاص و اعتمادی است که در شخص طالب وجود دارد. تمام وسيلههای موجود منجمله انبيای الهی خاندان عصمت و طهارت اوليا الله و بزر گان دينی و عارفان و مقربان الهی امتیاز مضاعف است برای انسان! بدون شک که امتياز اصلي انسان، گره خورده به درک ظرافت، زيبائي و توانمنديهاي موجود در تفکراوست که به عنوان بهترین عنايت الهي ارزانی شده است !
در آيات الهي يادآوري از زيبائيهاي خلقت و شگفتيهاي موجودات بزرگ و کوچک براي اين است تا انسان پيرامون آن تفکر کند و بالاتر که از راه تفکر و تعقل، مصاديق باورهاي فطري و اعتقاديشان را به عينيت مشاهده نموده و صحه بگذارند و تصديق کنند تا زمينه هدايت آنها در دنيا و آخرت ميسر گردد.
مگر نه اين است که تمام هستي و موجودات عالم آفرينش، تسبيحگوي حضرت حقاند و انسان خود جز کوچک از اين نظام آفرينش در عالم هستي بوده و شامل امر تکويني عالم ميگردد منتها با يک تفاوت و آن اينکه انسان علاوه برآن در نتيجه تفکر و انتخاب برخواسته از آگاهي به اين امر فطري و عنايت الهي اقدام مينمايد که اگر چنين شد مسجود ملائکه و مقرب درگاه الهي ميشود. در غير آن ستمکار خواهد بود.
زاويه ديگر بحث ما اين است که نتيجه و ماحصل فکر سالم انسانها چيزي جز هماهنگي با نظام آفرينش و حرکت تکويني عالم نمي باشد زيرا انسان خود جز ئی از عالم خلقت و آفرينش است مسلماً خصوصيات جاري بر بخشی پديدههاي ديگر را دارد مضافاً زمينههاي باز دارندگي و کششهاي غريزي ديگر در او وجود دارد که هر لحظه او را متحول و متغير ميسازد و چه بسا که عدول از حد و مرز تمايل و کششهاي فوق باعث سقوط او گردد کما اينکه گرديده و ميگردد!
مطلب ديگري نهفته در اين راستا، بازنگري ضعفها و قوتهاي ناشي از تفکر است که در نتيجه عمل به دستور آن انجام گرفته و ميگيرد. و اين بازنگري به مثابه يک اصل در جوهر ذاتي تفکر نهفته است که توام با ارزش، نوآفريني و تکامل است.
تحقيقات و کاوشهاي علمي نشان داده و ميدهد که پيشرفتهاي علمي، اجتماعي، و حتي سياسي مرهون بازنگري و تجربههاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي ميباشد.
بعبارت ديگر اکثر پيشرفتهاي بشري در نتيجه بازنگريهاي فکري افراد و اشخاص شکل گرفته است. ميزان موفقيت و پيروزي نسبت به باز نگري پديدههاي علمي، سياسي، اجتماعي بستگي به ميزان اعتماد و اطمينان به بازنگري افراد دارد به هر اندازه که بازنگري مطمئن و دقيق، همه جانبه و عميق باشد نتايج حاصله از آن دقيق، پويا وکاربردي خواهد بود.
واقعيت اين است که بازنگري پيرامون عملکردهاي منفي هر قدر دقيق، سريع و زودتر صورت بگيرد اثرات و بازدهي منفي آن کمتر و در عين حال منتفي ميگردد.
بدون شک و بدور از مبالغه ميتوان گفت که “توبه و استغفار” به درگاه ايزد متعال نسبت به عملکردهاي منفي به مثابه “بازنگري” زمينهساز بخشش، آرامش، تزکيه و خودسازي افراد ميشود.
وبه تحقيق که ميزان پذيرش “توبه و استغفار” بستگي به باورهاي اعتقادي، اطمينان، اعتماد و ارتباط في مابين انسان “توبه کننده” و “خداوند” توبهپذير دارد.
در اکثر آيات الهي وقتي صحبت از “توبه” ميشود خداوند باب رحمت، بخشش و مهرباني خود را نسبت به توبه کنندگان ميگشايد و حتي وعده ميدهد که باب پذيرش را براي کسانيکه توبه ميکنند ميگشايد تا توبه کننده بصورت آگاهانه بطرف او رفته و معتقد شود که مورد توجه الهي قرار گرفته و ميگيرند.
همچنانيکه بازنگري کنندگان معتقد شده، باور ميکنند که در نتيجه بازنگري مجدد به کشفيات و مطالب جديد و بکر دست پيدا ميکنند.
بدون شک گشايش باب رحمت از طرف خداوند “اميد” را در” توبه کنندگان” باز ميکند و چقدر زيبا و ظريف از اميرالمومنين علي داريم که ميفرمايد «اگر بعد از گناه دو رکعت نماز خوانده شود و از خداوند بخواهيد که شما را عفو کند اثر گناهان محو، ميشود» و از حضرت نبي اعظم و رسول اکرم محمد مصطفي روايت داريم که ميفرمايد “گناهي که ميان دو نماز واقع شود پس از توبه مورد عفو قرار ميگيرد“.
اين نيست مگر همان بازنگري که انسان بصورت آگاهانه پيرامون عملکرد منفي خود تصميم گرفته و عمل ميکند که اکثراً مثبت و ثمربخش ميباشد!
مطلبي ديگري که در اين رابطه قابل اهميت است بازتاب اثرات ناشي از “بازنگري” پيرامون عملکردهاي منفي است که در نتيجه تصميم گيري آزاد و مستقل انسان، انتخاب شده و شکل ميگيرد.
همچنانيکه اقرار به گناه و طلب “مغفرت و توبه” ناشي از عملکرد منفي انسان در پيشگاه خداوند متعال، نوع تفکريست که در نتيجه تصميم و اراده مستقل خود انسان شکل ميگيرد. با يک تفاوت که در بازنگري، تلاش توام با توکل اهميت کاربردي دارد اما در اجابت توبه و استغفار، تسليم توام با اميد و ضجه و زاري توام با اخلاص اهميت دارد!
آنچه در اين ميانه مستلزم کاوش، شناخت و دريافت است، کشف و استخراج ظرافتهاي نهفته در ” بازنگري ” است که اطمينان بخش، ارزش آفرين، اميدوار کننده، اعتمادساز و نوآفرين ميباشد.
هم چنانيكه نتائج حاصله از ” استغفار توام با توبه استعداد نهفته و بالقوه انسان را با الفعل ساخته و او را وارد دنياي اميد، اطمينان، اعتماد، توکل، تلاش و نوآفريني مينمايد که نتيجه مثبت و سازندهاي را درپي داشته و دارد مضافاً آرامبخش و ارزش آفرين است.
به هر صورت آنچه را از بحث فوق الذکر ميتوان آموخت اثرات ناشي از تفکر است چه در باب نظم در نظام آفرينش و چه در باب بازنگري علمي و عملي و يا چه در باب توبه آگاهانه و… که همگي در يک بستر واحد آنهم از زاويههاي مختلف و در عين حال وسيع و گسترده به ثمر مينشيند و چه زيباست که مبناي همه آنها در نتيجه تفکر مبتني بر اراده و اختيار خود انسان شکل گرفته و ميگيرد.
از آنجائيکه اراده و انتخاب مبتني بر تفکر انسان زير ساختار عملي آنرا شکل ميدهد طبيعتاً تحول فکري و تکامل توام با کمال را هم ممکن و هم ميسر ميسازد عميقتر از آن اينکه زمينه رشد، ترقي، کمال و حقيقتهاي مطابق به واقع را در ظاهر و باطن انسان کوچک، اما بزرگ در پي دارد. به اميد روزي که تناسب في مابين ظاهر و باطن ما متعادل گرديده و طي طريق نماييم تا از زيبائيهاي دنياي«دني و پست» آخرت «زيبا و جاويدان» را رقم زده کسب نماييم.
مگر نه اين است که انسانها مرهون آنچه که کسب نموده و مينما يند ميباشند. «کل نفس بما کسبت رهينه»
سقوط مبانې تربیت از قلمرو تفکر
نویسنده : محمد رحیم افضلی