بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اهميت تفکر از نظر آيات و روايات (بخش دوم) قرآن کريم بعنوان بهترين و کاملترين کتاب آسماني با حکمت و ظرافت ويژه و قابل توجه حد اقل در نوزده مورد آنهم در سورههاي مستقل و جدا گانه جايگاه و اهميت تفکر را بيان نموده چنانچه در سوره بقره ميفرمايد «يسئلونک عن […]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اهميت تفکر از نظر آيات و روايات
(بخش دوم)
قرآن کريم بعنوان بهترين و کاملترين کتاب آسماني با حکمت و ظرافت ويژه و قابل توجه حد اقل در نوزده مورد آنهم در سورههاي مستقل و جدا گانه جايگاه و اهميت تفکر را بيان نموده چنانچه در سوره بقره ميفرمايد «يسئلونک عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم کبير و منافع للناس واثمهمآ اکبر من نفعهما و يسئلون ما ذاينفقون قل العفو کذالک يبين الله لکم الاآيات لعلکم تتفکرون»
اي پيامبر از تو در رابطه با حکم شراب و قمار ميپرسند، بگو، در اين هردو، گناه بزرگ و سودهايي براي مردم است وليکن زيان و ضررگناه آنها بيشتر از سود آن است و نيز ميپرسند ترا،که چه در راه خدا انفاق کنند، بگو آنچه زايد بر ضروري زندگي شما است خداوند آيات خود را بدين روشني براي شما بيان کند باشد که شما تفکر کنيد.
هم چنان در آيه ديگر ميفرمايد: «كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ »
آيا ميخواهيد که يکي از شما را باغي باشد از درخت خرما و انگور که زيرآن درختان، جويهاي آبروان و در آن هرگونه ميوه موجود باشد، ناگاه ضعف و پيري بدو فرا رسد و او را فرزندان خورد و ناتوان باشد و در باغ او باد آتش بار افتد و همه را بسوزاند. خداوند آيات خود را براي شما روشن بيان کند باشد که در حقيقت کارها فکر کنيد.
در جاي ديگر قرآن اين چنين بيان ميکند «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ »
آنانکه خدا را ياد ميکنند درحال ايستاده و نشسته و خفتن و هم فکر ميکنند در آفرينش آسمانها و زمين وگويند پروردگار را اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدهاي، پاک و منزهي، ما را بلطف خود از عذاب دوزخ نگهدار.
همچنان در سوره انعام اشاره ميفرمايد که «قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ »
در اين سوره خداوند براي حبيباش رسول خود ميفرمايد «بگو اي پيمبر من شما را نميگويم که گنجهاي خدا نزد من است و نه آنکه از غيب الهي آگاهم و نميگويم که من فرشتهام. من پيروي نميکنم جز آنچه را که بر من وحي ميرسد، بگو آيا کور و بينايي برا براند! آيا فکر نميکنند.» و هاکذا در سوره الاعراف اشاره به توانمندي فکري و داستان بلعم با عور و قوم يهود ميکند که چقدر آموزنده و در عين حال قابل تفکر است «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ »
در آيات فوق پس از جريان بررسي قوم يهود و حکايت بلعم با عور خداوند مطلبي را ميفرمايند که براي متفکرين آموزنده است خداوند ميفرمايد:
اگرما به مشیت نافذ خود می خواستیم به آن آیات، اورا رفعت و مقام میبخشیدیم و لیکن او به زمین فرو ماند و پیرو هوای نفس گردید و در این صورت مثل او به سگی ماند که اگر اورا تعقیب کنی و یا بحال خود واگذاری به عوعو زبان کند. ای رسول ما، این است مثل مردمی که آیات خدارا بعد از علم به آن تکذیب کردند. این حکایت به خلق بگو، باشد که فکر کنند.
در ادامه آيات مذکور در رابطه با اتهام به حبيب خدا و پاسخ به آنها آنهم بصورت سوال ميفرمايند: «أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ »
«آيا اين مردم فکر نکردند که صاحب آنها را اصلاً جنوني نيست» بلکه او با بيان روشن ترساننده خلق است از هول قيامت.
علاوه بر روشنائي فوق در رابطه با ارزش و اهميت تفکر در سوره يونس ميفرمايد.
«اإِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«مثل زندگاني دنيا به آبي ميماند که از آسمان فرو فرستاديم تا به آن باران انواع مختلف گياه زمين، از آنچه آدميان و حيوانات تغذيه کنند برويد، تا آنگاه که زمين از خرمي و سبزي به خود زيور بسته آرايش کند و مردمش خود را بر آن قادر و متصرف پندارند که ناگهان فرمان به شب يا روز در رسد و آن همه زيور زمين را دور کند و چنان خشک شود که گوئي ديروز در آن هيچ نبوده است، اين گونه خداوند آياتش را روشن براي اهل فکر بيان ميکند»
در سوره الرعد صحبت از گستردن زمين و برافراشتن کوها و جاري ساختن نهرها و پديد آوردن ميوهها و هم چنان جفت قرار دادن همه چيز و پوشانيدن شب را به روز بيان مينمايد تا متفکران را دليلي باشد روشن و آشکار.
«وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »
«اوست خدائي که بساط زمين را بگسترد و در آن کوها بر افراشت و نهرها جاري ساخت و هرگونه ميوه پديد آورد، همه چيز را جفت بيافريد و شب را بر روز روشن بپوشانيد، همانا در اين امور متفکران را دليل روشن بر قدرت آفريدگار است»
بدنبال آيه فوق صحبت از زمين و قطعات مجاور و متصل و در عين حال جدا از هم و باغهاي انگور و خرما و نخلستانهاي گوناگون و اينکه همه از يک آب مينوشند در حاليکه متفاوتاند و طعمهاي متفاوت دارند ميفرمايد تا عاقلان و اهل خرد را دليلي باشد محکم.
در سوره «النحل» مجدداً پيرامون نزول باران و روياندن درختان زيتون، خرما و انگور و ميوههاي گوناگون ميفرمايد تا نشانه قدرت خداوند براي اهل تفکر که عاجزاند پديدار گردد. «يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »
«زراعتهاي شما را از آب باران بروياند و درختان زيتون و خرما و انگور و هرگونه ميوه بپرورد، در اين کار قدرت الهي براي اهل فکر پديدار است»
بدنبال آيت فوق الذکر شبيه آيت نازل شده در سوره الرعد بار ديگر از مسخر ساختن شب و روز و ماه، آفتاب و مهتاب و ستارگان آسمان و مسخر کردن آنها به امر خود، که در اين کار نشانههاي قدرت خدا بر اهل تفکر آشکار است.
«وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ »
بار ديگر در همين سوره ميفرمايد «بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ »
«بر هر رسولي معجزات و کتب و آيات وحي فرستاديم و بر تو قرآن را نازل کرديم تا بر امت آنچه فرستاده شد بيان کني باشد که تفکر و انديشه کنند»
چند آيه بعدتر از آيت فوق بار ديگر از زمين و دست آوردهاي زمين و چگونگي استفاده از ميوههاي آن که (علاوه برشريني آنها) باعث شفا ميشود ميفرمايد.
«ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«سپس از ميوههاي شيرين تغذيه کنيد و راه پروردگارتان را به اطاعت پوئيد، آنگاه از درون آنها شربت شيرين به رنگهاي مختلف بيرون آيد که شفاي مردمان است. در اين کار نيز قدرت خدا براي متفکران پديدار است»
همچنان در سورة روم پيرامون يکي از آيات خودش در رابطه با ازدواج ميفرمايد:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
«و باز يکي از آيات و لطف الهي اين است که براي شما از جنس خودتان بيافريد که در بر او آرامش يافته با هم انس گيريد و ميان شما مهرباني برقرار فرمود و در اين امر نيز براي مردمان با فکر دليل حق آشکار است»
به تعقيب و ادامه آيت فوق بار ديگر شبيه آيات سوره الرعد، الروم و النحل ميفرمايد.
«وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ »
«و يکي از آيات الهي همان«رعد و برق» است که هم شما را از ساعقه عذاب ميترساند و هم باران رحمت آسمان که زمين را پس از مرگ زنده ميکند، اميدوار ميگرداند و در اين امر نيز ادلهاي قدرت خداوند براي اهل تفکر آشکار است»
هم چنان در سوره مبارکه سبا اشاره به آموزش يک پند ميکند.
پنديکه در رابطه با آن فکر لازم است و نهايت آن بخاطر ترساندن از عذاب سخت ميباشد. تا انسان خالص گرديده در امر دين قيام نمايند چنانچه ميفرمايد.
«قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ»
«اي رسول ما، بگو به امت،که من به يک سخن شما را پند ميدهم و آن سخن اين است که شما خالص براي خدا دونفر، دونفر با هم يا هر يک تنها در امر دين قيام کنيد درباره من فکر کنيد تا بخوبي دريابيدکه صاحب شما امت «پيامبريست» از جانب خدا و شما را از عذاب سخت که در پيش داريد ميترساند»
و باز در جاي ديگر کلام الله مبارک ايشان پيرامون پيچيدهترين و شايد بهترين نعمتش که جز يک بار ميسر نمي گردد ميفرمايد.
«اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »
«خداست که وقت مرگ ارواح خلق را ميگيرد و آن را که هنوز مرگش فرا نرسيده در حال خواب روحش را قبض ميکند سپس آن را که حکم به مرگش کرده جانش را نگاه ميدارد و آن را که حکم به مرگ نکرده به بدنش ميفرستد تا وقت معين در اينکار نيز ادله قدرت الهي براي متفکران است»
هم چنان در سوره جاثيه پس از مسخر ساختن درياها و کشتي و استفاده از آنها ميفرمايد. «وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ »
«آنچه در زمين و آسمانها بود تمام را مسخر شما گردانيد و در اين کار نيز قدرت الهي براي مردم با فکر پديدار است و در بينهايت پيرامون عظمت کلام الهي و توانائي انسان و تفکر او ميفرمايد: «لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
براستي که در بزرگي و عظمت انسان همين بس که خدواند به رسولش محمد ميفرمايد: اگر اين کتاب را به جاي دلها بر کوه نازل مينموديم از ترس خدا آنها را خاشع و متلاشي ميديدي!
اين مثالهاي است که براي مردم بيان ميکنيم باشد که تفکر کنند.
خوانندگان عزيز عنايت نموده توجه فرمايند که بکارگيري کلمات مثل تتفکرون و يا تفکرون مستقيماً مرتبط است با موضوع که در آيات عنوان شده و يا ميشود.
بعبارت ديگر موضوع و مطالب موجود و ياد شده در آيات الهي جايگاه و اهميت تفکر را در رابطه با موضوع مورد بحث آيه نشان ميدهد که اگر رعايت شود انسان ميتواند دورنما و توانمنديهاي تفکر خود را با آنچه که قرآن بيان ميفرمايد درک کند.
مثلاً آنجا که پيرامون گناه و ثواب ناشي از شراب و قمار و اثرات زيان بار آن را نسبت به منفعت آنها بيان ميفرمايد و يا در رابطه با وجود نعمتهاي الهي و عنايت آن به انسانها و هکذا توانمندي و ناتوانائيهاي انسانها در موقع نابودي کشتزارها و باغات و يا اينکه چگونه زمين را بگسترده و در آن نهرها، درختان و ميوههاي رنگارنگ که درآن شفاي مردمان است، همچنان آسمانها و زمين آفريده و آبها جاري ساخته و باران نازل کرده و زمين را زنده و سرسبزي عنايت نموده و از جنس آدم جفت آفريده و مضافاً آرامش و محبت را برايشان عنايت نموده و مهمتر از همه معجزات، کتب آسماني بخصوص قرآن کريم و دهها و صدها و هزاران هزار نشانة ديکر را ارزاني نموده است تا انسان فکر کند و بيانديشد که اگر اين کتاب را برکوها نازل مينمود مشاهده مينموديد که کوها چگونه متلاشي ميگرديد اما انسان او را فرا راه خويش قرار داده و عمل ميکند تا به صدر المنتهي کمال برسد. اين نيست مگر، اينکه انسانها فکر کنند. زيرا فکر چيزي است که برايشان هديه شده است.
آنچه در اين رابطه به نظرم قابل بحث و طرح است اين است که قرآن بعنوان بهترين کتاب آسماني و معجزة ابدي ختم المرسلين قابل تقکر است و انسانها ملزم است تا به تمامي ابحاث، موضوعها، داستانها، دستورات، نهيها، پندها، ارشادها، گناها، ثوابها، محکمات، متشابهات، مقطعات، حادثات، گذشتهها، آيندهها زمينهها و غيره علاوه بر تفکر عمل کنند. مخصوصاً به آياتي که مشخصاً کلمة تفکر را بکار برده است.
بنظرم آنچه اهميت دارد همگرائي، همسوئي، هماهنگي، موضوعيت، افق روشن و دورنماي آيات مربوط به تفکر است که مستلزم فکر مرتبط به آيات مربوط به تفکر است.
به اين معني که، تفکر در مورد آياتي که منحصراً تأکيد بر تفکر ميکند مطمئناً رمزي دارد که دستيابي انسان را در زمينههاي ديگري نويد ميدهد.
اين جانب فكر ميكنم كه تفكر در اين رابطه و استنباط از آيات فوق رمزي دارد كشف كردني و رازي دارد پيدا كردني.
ذکر يک مطلب را لازم میدانم و آن اينکه اوليا الله، امامان معصوم و انبيای الهی هر کدام نسبت به اين امر واقف بوده و رمز بنيادی اين نعمت الهی را درک کرده که به مقامات عالی و متعالی دست يافتهاند..
به نظرم دست يابی به رمز اصلی و بنيادی مقامات عالی بستگی به ميزان تفکر متناسب به پديدههای عالم هستی دارد که با رعايت اندازه و تعديل صورت گرفته و ميگيرد. زيرا تفکر آنها متناسب به پديدههای عالم هستی صورت ميگيرد. از طرف ديگر جديدترين تحقيقات علمی پيرامون مغز انسان و فعاليت آن ثابت نموده است که ميکانيزم و اندازه فعاليت مغز انسانها بستگی به موضوعاتی دارد که انسان پيرامون آن تفکر میکند به اين عبارت که با تفکر در هريک از پديدههای عالم هستی بخشی از مغز فعال ميشود اما تفکر در مورد خداوند تبارک وتعالی تمام مغز فعال ميگردد. ادله فوق نشان ميدهد که تفکر مبتنی بر تبلور حضور او در پديدههای عالم هستی و تعمق در آن سالمترين تفکريست که هما هنگ با خلقت انسان صورت میگيرد.
بعبارت ديگر تفکر پيرامون پديدههای عالم هستی در صراط ايمان به خدا و رفتن بطرف کمال و هدايت شکل میگيرد. که اگر چنين شد به بهترين تفکر و بالاترين آگاهی و عالیترين مقامات دست يافتن است. در يک جمله میتوان گفت تفکر آنها نسبت به مجموعه پديدهها و عالم هستی نه تنها جدا از تفکر نسبت به خالق پديدهها و عالم هستی نمیباشد که عملا در راه رضای او صورت گرفته و با نمادی از ايمان و عمل صالح مزين ميگردد بالاتر که تفکر در وجود آنها متناسب به ميزان تفکر شکل میگيرد.
بناً از عموم علما و صاحب نظران عاجزانه تقاضامندم تا پيرامون توجهات و تاكيدات حي لايموت اندكي توجه كنند باشد كه راز و رمز آنرا استنباط نمايند. انشا الله.
همگرائي، همسوئي، هماهنگي و موضوعيت نهفته و مرتبط در آيات مربوط به تفکر است که اگر مطالعه، تحقيق و تفکر شود. انسان، آنسان که شايستة اوست ميگردد.
ابديت و جاويدانگي را نه به تحليل و تفسير تئوريکي که در وجود عالم هستي به تجربه مي گيرد و مينگرد که در کجاي عالم هستي تا چه اندازه مفيد و موثر است.
برادران و خواهران محترم توجه داشته باشند آنچه قابل تأمل و دقت بيشتر است، در تفکر مرتبط با آيات تفکر است، آياتي که همواره از خلقت آسمانها و زمين و جاري ساختن آبها درياها، بوجود آوردن درختان و ميوههاي رنگارنگ و چگونگي گستردن زمين، عاجز ماندن انسانهاي در حال قدرت و هکذا نزول باران و بوجود آوردن رعد و برق و ساير عنايات الهي منجمله آرامش و محبت في مابين زوجين و غيره است. و من آنچه را از مطالعه آيات الهي بخصوص آيات مربوط به تفکر برداشت نموده ام مشترکاتي همسو و هماهنگ در آيات مربوط به تفکر نهفته است که اگر مطاله شود انسان علاوه بر اينکه موفق به رمز و رازهاي عالم هستي ميشود ظرافتهاي فکر و توانمنديهاي انسان متفکر را ميداند.
در يك جمله تفکر،ِ در آيات مربوط به تفکر، بهترين کليد معمايايست که قافله جا مانده به بيابان طبيعت «انسان» را از «ماندن» بطرف «رفتن» حرکت ميدهد مهمتر از همه تفکر، در آيات مربوط به تفکراست که انسان را ساخته و جهت خدائي ميد هد.
تا آنجا که همه چيز را خدائي ميسازد. نزول کتابهاي آسماني و ارسال رسولان همواره انسانها را در اين راستا کمک نموده تا هدايت و رستگار شوند.
از آنجائيکه پس از نبي اکرم رسول امجد حضرت ختم مرسلين محمد فردي به اين عنوان که مستقيماً با وحي سر و کار داشته باشد نحواهيم داشت بناً قرآن بعنوان بهترين چراغ هدايت و راهنما بر ما عنايت شده است تا در روشنائي آن حرکت نموده استفاده نماييم. اين جانب باور دارم که در آيات مربوط به تفکر، به اين عنايت بس بزرگ تأکيد شده است تا غافل نشده از آن کمال بهرهبرداري را نموده باشيم. باشد که در جاده هدايت راه يافته خدائي شويم.
اين جانب فکر ميکنم که رمز اصلي معماي پيچيده بشريت فرو رفته در چالشهای نهفته در آيات مربوط به تفکر است.آنهم تفکر متناسب به زمان و نيازمنديهاي زماني و مکاني که اگر چنين شد رو به تربيت و هدايت خواهيم شد. انشا الله.
سقوط مبانی تربیت از قلمرو تفکر
نویسنده : محمد رحیم افضلی